خراش (درباره محرم)
29 مهر 1393 توسط عوض زاده
وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد
ما را برای نوکریت اختیار کرد
کشتی هیچکس به دل ما محل نداد
اما حسین آمد و ما را سوار کرد
تا داغ تو جگر بخراشد به سینهها
برق نگاه تو دل ما را شکار کرد
گر روضهات نبود که ما دین نداشتیم
دین را برای ما غم تو استوار کرد
جانم فدای آنکه تمامی عمر خویش
بر درگه تو خدمت بیانتظار کرد
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمیرود
یک لحظه کسی که برای تو کار کرد
دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم
ما را صدای ناله او بیقرار کرد
گیرم که گریهها شده مرهم به زخم تو
باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟
شعر از جواد حیدری